خداوند انسان را به گونه اي آفريده که هميشه از حالت يک نواختي گريزان بوده و دائماً در پي تحول و نوآوري مي باشد و همين ويژگي انسان بود که انسان را به مراتب عاليه حقيقت و علوم مختلف آن هدايت نموده است و روز به روز بر اکتشافات وتحولات او افزوده مي شود و او را از يک زندگي يکنواخت و خسته کننده به يک زندگي پر تحرک ، جذاب ، شاداب و متنوع سوق داده است .
از اينجاست که پيروي انسان از مد را مي توان در جنبه زيبا خواهي ، تنوع پسندي و کمال جويي که ريشه در وجود او دارد و جز لا ينفک وجودي او محسوب مي شود جستجو کرد .
اگرچه امروز بعضي مدها را وارداتي و غير بومي مي باشند ، اما نمي توان مد را فقط به معناي قرضي و وارداتي بناميم . اگر مد را در زمينه هاي مختلف حاصل خلاقيت و نو آوري خود بدانيم درک درست ، حقيقي و شيريني از مد خواهيم داشت .
وقتي لايه هاي زيرين جامعه متحول مي شود اين تحول لايه هاي زيرين خودشان را در چيزي بنام مد ظاهر مي سازند . يعني مد در حقيقت باز تاب و انعکاس تحول فرهنگي در سطح جامعه مي باشد و به همين دليل است که اگر بخواهيم بگوييم عمر يک مد تا چه اندازه اي است ويا به عبارت ديگر يک مد تا چه اندازه ماندگاري دارد ، بايد به تحول و ماندگاري و تغيير لايه هاي زيرين فرهنگي جامعه برگرديم ، هر زمان که لايه هاي زيرين متحول شد در مد هم تغيير و تحول اتيجاد خواهد شد .
اگر باور داشته باشيم که انسان تحول و تنوع خواه است و دائماً در پي خلاقيت و نوآوري مي باشد مد هم به تبع آن تحول خواه و دائماً طبق زمان تغيير خواهد کرد .
روزي در جامعه تلوزيوني وجود نداشت و مردم از اين گزاره فرهنگي محروم بودند ومد هم طبق مقتضيات آن زمان شکل مي گرفت . وقتي تلوزيون به عنوان يک گزاره فرهنگي مهم و تأثيرگذار وارد ميدان شد به تبع مد هم طبق اين گزاره ( که لايه هاي زيرين جامعه رامتحول کرد ) تغيير کرد و مدهاي جديدي بوجود آمد .
امروز اينترنت جاي خود را به چاي تمام گزاره هاي فرهنگي چه در زمينه اطلاع رساني چه در زمينه تأثير گزاري ( اگر چه گزاره هاي ديگر هم وجود دارند و تأثيرات خود را مي گذارند) يعني يک ارتباط گسترده و همه جانبه فرهنگي پا به ميدان تحول گذاشت .
قبل از تلوزيون مردم مردم وابسته به يک فرهنگ بودند ، بعد از تلوزيون ارتباط او به چند فرهنگ ديگر گسترش پيدا کرد و اما در عصر اينترنت يک انسان مي تواند بدون هيچ محدوديت و کمترين صرف وقت به تمامي فرهنگهاي جهاني و بعضاً متضاد با فرهنگ خودي و بومي دسترسي داشته باشد . اين يک مقوله بسيار پيچيده وماهرانه اي است هم در زمينه ساختار و تحولات فرهنگي وهم بازتاب و انعکاس آن که مد باشد .
امروز جوان ما خود را در مقابل فرهنگها و مدهاي مختلف مي بيند . اگر ديروز جامعه فقط ارتباط با يک فرهنگ ويا چند فرهنگ داشت شايد بهتر مي توانست مدي که برخواسته از فرهنگ بومي و خودي باشد را انتخاب کند ، اما امروز اين مسئله به مراتب سخت تر و پيچيده تراست .
نکاتي که مي توان بعنوان مهمترين مسئله در بحث مد به آن اشاره کرد عبارتند از :
1 – هيچگاه مد يا همان پديده هاي نو در ظاهر ، رفتار و کردار افراد دفعتاً به وجود نمي آيد .
2 – اگر مد را به معناي خلاقيت و نوگراي بناميم بسياري از تحليل هاي غلط و نادرستي که نسبت به اين مسأله ارائه مي شود حل خواهد شد .
3 – اگر مد را باز تاب و انعکاس لايه هاي زيرين جامعه بناميم پس مد جزء لاينفک و جدا نشدني جامعه قلمداد مي شود .
4 – بعضي اوقات مد برخواسته از جنبشهاي اجتماعي نيست بلکه تأثير خاصي از يک فيلم ويا يک بازيکن (مثلا فوتبال ) مي باشد .
5 – مد به دو دسته تقسيم مي شود : الف) گاهي جعلي است (مدي که از مباني فکري يک جامعه ديگري است و يا به عبارت ديگر يک حرکت تقليدي است )
ب ) گاهي اصيل و ريشه دار است ( مدي است که از لايه هاي زيرين جامعه و فرهنگ بومي نشأت مي گيرد .)
رسول علیخانی alikhany23@yahoo.com